همسنگرم كجايي...؟در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟شهيدبزرگوارذبيح الله شعباني شفيع آباديشهيدبزرگوار ذبيح الله شعباني شفيع آبادينام : ذبيح اللهنام خانوادگي : شعباني شفيع آبادينام پدر : شعبانمحل تولد : روستاي شفيع آبادتاريخ تولد : 01/06/1347تاريخ شهادت : 21/04/1367محل شهادت : نهر عنبريگان اعزامي : لشكر 21 حمزه سيدالشهدا تهرانوضعيت تاهل : مجردميزان تحصيلات : اول نظريگلزار شهيد : روستاي شفيع آباد=> شـما هـم مـيتـوانـيد به جمع آوري اطلاعات شُهدايِ اشكوربه ما كمك كـنـيـد. در =>آرشیو پیام= دیدگاه تان را بنویسید . => صفحه نخست = بخوانید, ...ادامه مطلب
1-شهید بزرگوار روح الله علی نژاد2-شهید بزرگوارمحمد باقر صالحی3-شهید بزرگوار بهروز علیجانی4- شهید بزرگوار علیرضا نظری, ...ادامه مطلب
1-شهیدبزرگواربخشعلي غلامي2- شهیدبزرگوار مجيد غلامي3- شهیدبزرگوار رفيع غلامي , ...ادامه مطلب
1-شهداي بزرگوار حكمت الله آقايي لسبو 2- شهيد بزرگوار شمس الله يوسفي لسبو , ...ادامه مطلب
شهيد بزرگوار رضا آقاجاني تلابني فرزند حاج مهدي , ...ادامه مطلب
شهيد بزرگوار سهراب نظری راد , ...ادامه مطلب
شهيدبزرگوارسيد عباس غياث الحسيني فرزند حاج سيدباقر , ...ادامه مطلب
1-شهيدمرتضی صفري فرزند حاج روح الله ایرمحله2-شهيدمهدی صفري فرزند حاج یحیی ایرمحله3-شهيدعزّت گلعليزاده فرزندحاج دوستعلی ایرمحله , ...ادامه مطلب
_______________________________________________ همسنگرم كجايي...؟ همسنگرم كجايي...؟ در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟ شهید ... روستای گیلایه اشکورمرکزی, ...ادامه مطلب
_______________________________________________ همسنگرم كجايي...؟ همسنگرم كجايي...؟ در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟ شهید ... روستای گیلایه اشکورمرکزی , ...ادامه مطلب
_______________________________________________ همسنگرم كجايي...؟ همسنگرم كجايي...؟ در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟ شهید ... روستای گیلایه اشکورمرکزی , ...ادامه مطلب
_______________________________________________ همسنگرم كجايي...؟ همسنگرم كجايي...؟ در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟ شهید ... روستای گیلایه اشکورمرکزی , ...ادامه مطلب
_______________________________________________ همسنگرم كجايي...؟ همسنگرم كجايي...؟ در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟ شهید ... روستای گیلایه اشکورمرکزی , ...ادامه مطلب
_______________________________________________ همسنگرم كجايي...؟ همسنگرم كجايي...؟ در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟ شهید ... روستای گیلایه اشکورمرکزی , ...ادامه مطلب
_______________________________________________ همسنگرم كجايي...؟ همسنگرم كجايي...؟ در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . شخصي به شيشه مي زد!! بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . گفت :آقا دنبال من بيا!! با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... خاكها را كنار زد . دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم... همسنگرم كجايي...؟ شهید ... روستای گیلایه اشکورمرکزی , ...ادامه مطلب