/ شهداي گرانقدر اشکورمرکزی دهستان شوئیل/ شوئيل

ساخت وبلاگ

همسنگرم كجايي...؟

در راه شديد خوابم گرفت ، گوشه اي نزديك دشت عباس توقف كردم ، كمي استراحت كردم . 
شخصي به شيشه مي زد!! 
بيدار شدم ،از پير مردهاي عشاير بود . 
گفت :آقا دنبال من بيا!! 
با موتور جلو ميرفت ،من هم به دنبال او ؛ در جاده عين خوش حدود سه كيلومتر جلوتر توقف كرد ! 
كنار تپه خاكي كوچكي رفت ... 
خاكها را كنار زد . 
دو شهيد بي نشان آرام در كنار هم خوابيده بودند !! 
فهميدم آن خواب بي موقع بي دليل نبوده . 
پرسيدم چي شد كه دنبال من آمدي؟ 
گفت :پشت شيشه ماشين را خواندم...  

 

همسنگرم كجايي...؟

1-شهيدبزرگواراميرسرلشكر شجاع نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران قنبر قنبرزاده فرزند

2-شهيدبزرگوارامير سرتيپ خلبان  شجاع نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران اميرهوشتگ قنبرزاده فرزند

3-شهيدبزرگوارسرباز رشيد  شهيد رمضان شعباني فرزند

4-شهيدبزرگواربسيجي دلاور شهيد جاويد (حسن) محمديان فرزند صفر

5-آیت الله مسلم قلی پور  شهید منا بدست وهابی های آل سعود فرزند
6- شهید بزرگوار فریدون صدر شهید رزمنده ساکن رحیم آبادفرزند

 image 2020 10 8 12 31 49 511 UmO   photo 2017 11 30 14 45 01  photo 2017 11 30 14 45 01
 


_____________________________________________________________________________


شهيدبزرگواراميرسرلشكر شجاع نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران قنبر قنبرزاده

امیر سرلشکر قنبرزاده یکی از اسطوره های ارتش ج.ا.ا.هست در سیره و سلوک این امیر سر افراز همین بسه که به زرق و برق دنیا هیچ توجهی نداشت چه قبل انقلاب وچه بعدش ایشان معاونت عملیات ن .زمینی در زمان جنگ بود ایشان در مناعت طبع و مردمداری و احساس تعلق به آب و خاک و هم چنین حفظ حرمت اطرافیان بویژه اهلی و کشاورزان و.....واقعا الگو بود هیچگاه یادم نمی رود که یکی از الگوهای رفتاری و......جوانان منطقه بود و پدرم و مادرم همیشه از فضایل ای انسان وارسته و دودمان خوش طینتش می گفتن گرچه گوچ ملکوتی این ابرمرد برای تک تک اشکوریها سلمه مولمه بود اما فقط شهادت در راه آرمانهایش زیبنده اش قامت رعنایش بود در این مجال سخن گفتن در رثای آن بسیار سخت و به مثابه دریای بی کران به کفچه خالی کردن است وآنچه بیشتر از پیش بر د وش ماست زنده نگه داشتن آرمانهای این شهید سعید است خداوند روح بلند ایشان و فرزند شهیدش را با سید و سالار شهیدان محشور نماید آمین

شهید قنبر قنبرزاده شوئیلی : (در وصیت نامه اش) شهيد قنبر قنبرزاده

 

خدایا تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت، مرادر آن صراطی گذار که

هیچگاه در لحظه جان دادن حسرت نخورم .

 

 

شهيد قنبرزاده

 

1-اميرسرلشكر شهيد و شجاع نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران

اميرسرلشكر شهيد و شجاع نیروی زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران
( معاون وقت عملیات و اطلاعات نیروی زمینی ارتش جمهوري اسلامي ايران)

سرلشكر شهيد قنبر قنبرزاده شوئيلي
نام: قنبر نام خانوادگي : قنبرزاده
 نام پدر : رمضان

محل تولد: روستاي شوئيل بخش رحيم آباد شهرستان رودسر

تاریخ تولد: 1314/5/14
مدرک تحصیلی: كارشناسي
 رشته تحصیلی: علوم دفاعي
محل شهادت: انديمشك
 تاریخ شهادت: 1365/8/12
گلزار شهید: بهشت زهرا(س) تهران

خانم معصومه بیات؛ مادر سرتیپ خلبان شهید امیر هوشنگ قنبرزاده و همسر سرلشگر شهید قنبر قنبرزاده مي گويد:

همسرم در جبهه جنوب به شهادت رسید؛ پسرم نیز شاگرد اول رشته خلبانی شد؛ آن موقع از مقام معظم رهبري حضرت آيه الله خامنه‌ای كه رئیس جمهور بودند به پسرم درجه دادند؛ او استاد خلبان شد و در حین انجام وظیفه در اول ارديبهشت ماه سال 1372 به شهادت رسید و فرزند امیرهوشنگ یک روز بعد از شهادت پسرم، به دنیا آمد.

لازم به توضييح است كه سرلشگر شهید قنبر قنبرزاده (از مسئولین معاون وقت عملیات نیروی زمینی ارتش) و فرزند گرانقدرش شهید سرتیپ خلبان امیر هوشنگ قنبرزاده که از خلبانان شجاع نیروی هوایی ارتش بودند. تصوير ذيل پدر و پسر شهيد(دو يار سفركرده ) را نشان مي دهد.

 

2-امير سرتيپ خلبان شهيد و شجاع نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران

 قنبر زاده امير هوشنگ

  نام: امير هوشنگ   نام خانوادگي : قنبرزاده      نام پدر: قنبر
محل تولد: تهران- اصالتا" روستاي شوئيل بخش رحيم آباد رودسر
تاريخ تولد: 14/01/1343 
مدرك تحصيلي: رتبه اول فارغ التحصيل دانشكده خلباني
رشته تحصيلي: خلباني
محل شهادت: سقوط هواپيماي جنگي اف – 5  در شيراز
تاريخ شهادت: 01/02/1372 
 

گلزار شهيد: بهشت زهرا(س) تهران
 مزار شهيد: قطعه: 44, رديف: 107, شماره: 24  

نفر سمت چپ تصوير خلبان قنبرزاده

 

لازم به توضييح است كه سرلشگر شهيد قنبر قنبرزاده (از مسئولين معاون توقت عمليات نيروي زميني ارتش) و فرزند گرانقدرش شهيد سرتيپ خلبان امير هوشنگ قنبرزاده كه از خلبانان شجاع نيروي هوايي ارتش بودند. تصوير ذيل پدر و پسر شهيد(دو يار سفركرده ) را نشان مي دهد.   

 

 

خانم معصومه بيات؛ مادر سرتيپ خلبان شهشهيد قنبرزاده ـ 1يد امير هوشنگ قنبرزاده و همسر سرلشگر شهيد قنبر قنبرزاده مي گويد:

 

همسرم در جبهه جنوب به شهادت رسيد؛

پسرم نيز شاگرد اول رشته خلباني شد؛ آن موقع  از مقام معظم رهبري حضرت آيه الله خامنه‌اي كه رئيس جمهور بودند به پسرم درجه دادند؛ او استاد خلبان شد و در حين انجام وظيفه در اول ارديبهشت ماه سال  1372 به شهادت رسيد و فرزند اميرهوشنگ يك روز بعد از شهادت پسرم، به دنيا آمد.   

 

93/10/27 17:39

گنج جنگ


بلند آسمان جایگاه من است ...

این جمله را به خط خوش نوشته و به همراه عکس هایی از شکاری بمب افکن F-5 E و نیز پرچم زیبای ایران بر روی دیوار اتاق خود زده بود تا برایش یادآور تمامی هستی اش باشد . هستی به وسعت پرواز و به قدمت وطن ...

پس از طی دوره های مقدماتی و تاکتیکی پرواز در دهه شصت و نیز پس از طی دوره آموزگاری تایگر دو مفتخر به عنوان استاد خلبانی این شکاری گریز پا گشت .

عشق بی حد و اندازه ایشان به پرواز منجر به قسمی زیبا گشت قسمی که به تکه آهنی جان بخشید .

به جان هواپیمایم ...

وقتی می خواست بر گفته هایش تاکید کند میگفت به جان هواپیمایم ... هر جا که بود لباس پرواز بر تن داشت حتی وقتی به میهمانی میرفت لباس پرواز را بر تن میکرد و مدام به مادر میگفت میشود شب عروسی هم لباس پرواز بر تن داشت...

طلوع : 14 فروردین ماه 1343

عروج : 1 اردیبهشت ماه 1372 در یک پرواز آموزشی

میهن سرزمین پدری است میهن مهر مادر است میهن ...............

 

                    خانم معصومه بيات در حال دريافت لوح تقدير از دست مقام معظم رهبري  

خانم بيات همسر و مائر شهيد در حال دريافت اوح تقدير از مقام معظم رهبري

  براي آشنايي بيشتر به داستان « عمر جاودانه و برداشتن جنازه ام با موزيك »  

از زبان خانم بيات همسر و مادر شهيد

« داستان عمر جاودانه و برداشتن جنازه ام با موزيك » 

 با سلام خدمت همه دوستداران شهدا و شهادت، بنظرم جالب ومنقلب كننده آمد.گفتم براي شما هم تعريف كنم، شايد شما را هم منقلب كند ومرواريد چشمانتان برآينه قلب تان فرو ريزد و آن را صيقلي تر نمايد.

خانم معصومه بيات؛ مادر سرتيپ خلبان شهيد امير هوشنگ قنبرزاده و همسر سرلشگر شهيد قنبر قنبرزاده مي گويد:

18 سال بيشتر نداشتم كه بايد انتخاب مي كردم. ترديد و دلشوره اي كه هر دختركي دارد، وجودم را فرا گرفته بود. در همان نگاه اول، همه ترديدها و دلشوره ها انگار فهميدند اينجا جاي آنها نيست، بايد بروند و جاي خود رابه اعتماد و ايمان بدهند. مردي مومن، با احساس با صلابت و وقار كه جامه ي حيا بر آنپوشيده شده بود در مقابلم ايستاده بود. درست بود اشتباه نكرده بودم. دوست داشت،زندگي سعادتمند داشته باشد و براي اين هدف دنبال هم سفري پا به ركاب مي گشت، اوخودش مي گفت هم سفرش را پيدا كرده است.

و باز از خاطراتشان مي گويد كه چقدر با محبت بود،چقدر خانواده دوست بود و با تمام وجود به ما عشق مي ورزيد. نمي دانيد چقدر ما با همخوب بوديم، شايد ارثي بود كه از پدرش برده بود ، زيرا پدر همسرم نيز بسيار خوب بود،آنقدر جملات محبت آميز به من مي گفت كه خجالت مي كشيدم، همه آشنايان مي گفتند با ايناتفاقي كه افتاده است ،من مي ميرم، اما شهيد قنبر قنبرزاده من را آماده آن روز كرده بود،يكبار در زمان جنگ گفت: از خدا عمر جاودانه خواسته ام. گفتم اين چه حرفي است مي زني،مگر مي شود كسي عمر جاودانه داشته باشد،

گفت: شما حالا متوجه نيستي، بعدا خواهي فهميد. يكبار ديگر مي گفت: دلم مي خواهد،جنازه ام را با موزيك بردارند، گفتم: يعني چه؟ ولي همين شد كه او گفت، آخر رفت وبه آرزوش رسيد،هم عمر جاودانه پيداكرد،هم جنازه اش را با سرود ملي مخصوص شهيدان برداشتند .

در وصيت نامه اش كه خصوصي نوشته بود، توصيه كرده بود: طوري رفتار كنيدكه هميشه براي ديگران الگو باشيد، از خداوند براي خودش و پدر و مادرش طلب آمرزشكرده بود و در آخر وصيت نوشته بود: (خدايا تو جانم دادي و جانم را خواهي گرفت، مرادر آن صراطي گذار كه هيچگاه در لحظه جان دادن حسرت نخورم). قطره هاي اشك چكه چكهروي چادرش مي ريزد و شكايت از روزگار نه كه حكايت از سالها جدايي همسفري دارد كهقرار بود تا آخر با هم بمانند. حالا كه بغضي كه در گلويش جا خوش كرده بود، تركيد ادامه مي دهد.

 زمانيكه همسرم به آخرين ماموريتش مي رفت، امير هوشنگ تازه فارغالتحصيل شده بود و چون نفر اول دوره شده بود از دست مقام معظم رهبري درجه و جايزهگرفته بود و خيلي خوشحال بود، گفت پسرم به آرزويش رسيد، اگر خدا خواست و از اينماموريت برگشتم، جشن مفصلي را براي فرزندمان مي گيرم، نيمه هاي شب ديدم نماز شب ميخواند و از خدا بخاطر اين نعمت بزرگ سپاسگزاري مي كند، اما هم خودش از ماموريتبرنگشت، شهيد شد و هم امير هوشنگ شهيد شد.

 اميرهوشنگ از دانشكده خلباني فارغ التحصيل شد، اوبعد از شهادت پدر آرام و قرار نداشت، مهندسي مكانيك هم قبول شده بود اما نرفت، گفتمبيا از خلباني دست بردار، الان جنگ است شهادت پدرت داغ سنگيني بر دوش من بوده، اماگفت : مادرجان من عاشق خلباني و پرواز هستم، اميرهوشنگ هم مثل پدرش خيلي شجاع بود،خيلي رشيد و بلند قد بود. شهادت پدرش خيلي دل مرا آتش زده بود، اما او هم تصميم خودشرا گرفته بود و رفت و به آرزويش رسيد.

خاطره هديه روز مادر  با يك شاخه گل

همسر و پسر شهيدم معمولاً در روز مادر يك شاخه گل با يك پاكت پول مي‌دادند و مي‌گفتند:  هر چه كه دوست داري براي خودت بگير.

امروز بزرگترين هديه اميرهوشنگ براي روز مادر، راهي است كه او رفت.

مهديه منتظري، كتابي رماني تحت عنوان "عسلي"  به رشته تحرير در آورده است كه اين رمان روايت گر زندگي "شهيدسرلشكر قنبر قنبرزاده" از مسئولين معاونت وقت عمليات نيروي زميني ارتش و پسر وي " شهيد سرتيپ خلبان امير هوشنگ قنبر زاده" است كه تمام زندگي خود را وقف صيانت از سرزمين و حفظ امنيت و آسايش نموده است.كتاب عسلي - زندگي نامه شهيدان قنبرزاده شوئيلي

نويسنده "عسلي" خاطرنشان كرد:  نوشتن در مورد شهيد "قنبر قنبرزاده" كار آساني نبود، تصريح كرد: تقريباً با شروع جنگ، فصل بازنشستگي او شروع مي شد و همين باعث مي شد كه خيلي به عقب بر گرديم.

بنابراين داستان از دهه 40 و با آشنايي شهيد قنبرزاده با همسرش شروع مي شود كه به صورت سوم شخص روايت مي شود.

منتظري اظهار كرد: داستان تا دهه 90 ادامه داد و به زندگي "امير پوريا" پسر شهيد  امير هوشنگ قنبرزاده ختم مي شود كه اكنون در عرصه پزشكي مشغول فعاليت است.

وي با اشاره به اينكه رمان دفاع مقدس بايد همه پسند باشد، بيان كرد: سعي كردم زندگينامه شهيد را همراه با الگو سازي خانواده شهيد در غالب يك رمان به رشته تحرير درآورم.

گفتني است "عسلي" نوشته مهديه منتظري،از سوي نشر سوره سبز روانه بازار كتاب شده است. 

لازم به ذكر است كه خياباني در ضلع شرقي مصلاي بزرگ تهران، به نام اين دوشهيد گرانقدر، نام گذاري شده است.

در پايان اذعان مي نماييم خاطرات بالا، ذره اي و قطره اي از درد دل اين شيرزنمسلمان، ايراني خانم معصومه بيات همسر « سرلشكر شهيد قنبر قنبرزاده» و مادر شهيد « سرتيپ خلبان اميرهوشنگ قنبرزاده» بود. هر چند با اين نوشته ناقص هم، همين يك از هزارش را نتوانستيم،بيان كنيم.(منبع كتاب مورد اشاره)

خدايا به عزت وجلالت آنها را در جوار رحمتت جاي ده و به بازماندگانشانصبر جميل عنايت فرما.

آمين يا رب العالمين

 

 

3-سرباز رشيد اسلام شهيد رمضان شعباني 

 شهيد رمضان شعباني

نام : رمضان      نام خانوادگي : شعباني      نام پدر :حسين

محل تولد : روستاي شوئيل             تاريخ تولد : 11/05/1333

تاريخ شهادت : 06/12/1359      محل شهادت : محور آبادان ماهشهر

يگان اعزامي : لشكر 77 خراسان    وضعيت تاهل : متاهل

ميزان تحصيلات : ششم ابتدايي         

گلزار شهيد : وادي شهداي شهر رحيم آباد-رودسر 

 

4-بسيجي دلاور اسلام شهيد جاويد (حسن) محمديان  

شهيد جاويد محمديان

 

نام : جاويد (حسن)         نام خانوادگي : محمديان       نام پدر : صفر

محل تولد : رحيم آباد اصالتا"روستاي شوئيل بخش رحيم آباد رودسر 

تاريخ تولد : 01/01/1349    تاريخ شهادت : 14/12/1365     

محل شهادت : شلمچه  يگان اعزامي : بسيج سپاه پاسداران 

وضعيت تاهل : مجرد    ميزان تحصيلات : سوم نظري               

گلزار شهيد : وادي شهداي شهر رحيم آباد-رودسر

وب دشتك/جناب آقاي تقي غلامي
/http://www.dashtak2.blogfa.com/cat-42.aspx

5-شهيدبزرگوار فريدون صدر اشكوري

نام : فريدون

نام خانوادگي : صدر اشكوري

نام پدر : عبدا...

محل تولد : رحيم آباد

تاريخ تولد : 12/07/1345

تاريخ شهادت : 21/09/1360

محل شهادت : بستان

يگان اعزامي : بسيج سپاه

وضعيت تاهل : مجرد

ميزان تحصيلات : دوم راهنمايي

گلزار شهيد : رحيم آباد
 

______________________________________________________________________________
سالگرد

@shohadayeshkevar
✳️ شهدای اشکور ...

ما را در سایت شهدای اشکور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shohadayeshkevara بازدید : 457 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:31